داستان ضرب المثل کوتاه خردمند بِه که نادان بلند

[ad_1]

2752436390 داستان ضرب المثل کوتاه خردمند بِه که نادان بلند

داستان ضرب المثل کوتاه خردمند بِه که نادان بلند

کاربرد ضرب المثل:

” کوتاه خردمند به که نادان بلند ” در متنبه کردن کسانی که تنها ملاک آنها در برآورد افراد، آشکار آنهاست، همچنین، در توضیح شرافت و برتری عقل و دانش به کار می‌رود.

داستان ضرب المثل کوتاه خردمند بِه که نادان بلند :

ملک متولد ای را شنیدم که کوتاه بود و پست و دیگر برادران بلند و خوب روی باری پدر به کراهت و استحقار درو نظر می‌کرد پسر به فراست استبصار به جای آورد و گفت ای پدر کوتاه خردمند به که نادان بلند نه هر چه به قامت مهتر به ارزش بهتر.

بیشتر بخوانید:  ضرب المثل شانس و بخت و اقبال

پدر بخندید و ارکان دولت پسندیدند و برادران به جان برنجیدند.

شنیدم که ملک را در آن قرب دشمنی صعب روی نمود چون لشکر از هر دو جهت روی در هم آوردند اول کسی که به صحنه در آمد این پسر بود گفت:

آن نه من باشم که روز جنگ بینی پشت من

آن منم گرد در میان خاک و خون بینی سری

کانکه جنگ آرد به خون خویش بازی می‌کند

روز صحنه و آن که بگریزد به خون لشکری

این بگفت و بر سپاه بدخواه زد و تنی چند مردان کاری بینداخت چون پیش پدر آمد زمین خدمت ببوسید و گفت:

بیشتر بخوانید:  ریشه تاریخی ضرب المثل اگر بشود ، چه شود

ای که شخص منت پست نمود

تا درشتی هنر نپنداری

اسب لاغر میان به کار آید

روز صحنه نه گاو پرواری

آورده‌اند که سپاه بدخواه زیاد بود و اینان اندک جماعتی آهنگ گریز کردند پسر نعره زد و گفت ای مردان بکوشید یا جامه زنان بپوشید سواران را بگفتن او تهور زیادت گشت و به یک بار حمله آوردند شنیدم که هم در آن روز بر بدخواه ظفر یافتند ملک سر و چشمش ببوسید و در کنار گرفت و هر روز نظر بیش کرد تا ولیعهد خویش کرد.

بیشتر بخوانید:  ضرب المثل آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت

برادران حسادت بردند و سم در طعامش کردند خواهر از غرفه بدید دریچه بر هم زد پسر دریافت و دست از طعام کشید و گفت محالست که هنرمندان بمیرند و بی هنران جای ایشان بگیرند

پدر را از این حال اعلامیه دادند برادرانش را بخواند و گوشمالی به واجب بداد پس هر یکی را از اطراف بلاد حصه معین کرد تا فتنه بنشست و نزاع برخاست که ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.

منبع: گلستان سعدی

[ad_2]